جدول جو
جدول جو

معنی حسین آباد سرکان - جستجوی لغت در جدول جو

حسین آباد سرکان(حُ سِ دِ سَ)
دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند. واقع در 28هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند کنار رود خانه کاماسیاب. ناحیه ای است واقع در جلگه ولی سردسیر. دارای 68 تن سکنه میباشد. لری و فارسی زبانند. از قنات و رودخانه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، دیمی، توتون، حبوبات و لبنیات. اهالی از فلاحت و گله داری، جاجیم بافی گذران میکنند. راه مالرو میباشد. ایل ترکاشوند برای تعلیف احشام به این ده می آیند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حُ سِ دِ سَ)
دهی است از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقعدر سی هزارگزی جنوب خوسف سر راه مالرو عمومی قیس آباد. ناحیه ای است واقع در جلگه، گرمسیر. دارای 30 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود و محصولات آنجا غلات. اهالی به کشاورزی، مالداری گذران میکنند. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان بلورد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. 56هزارگزی خاور سعیدآباد، سر راه مالرو بلورد به کمال آباد. سکنه 18 تن. مزارع اکبرآباد، شفگ، فریزن علیا و فریزن سفلی جزء این ده است. ساکنین از طایفۀ بچاقچی است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حُ سِ دِ گُ)
دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار. واقع در 31هزارگزی شمال باختری خسروآباد و 2هزارگزی جنوب ندری. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیر. دارای 155 تن سکنه میباشد. کردی و فارسی زبانند. از چشمه مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، لبنیات. اهالی به کشاورزی، گله داری گذران میکنند. از صنایع دستی زنان: قالیچه، گلیم، جاجیم بافی. راه مالرو میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان. هیجده هزارگزی شمال خاوری کرمان. سه هزارگزی خاور راه مالرو شهداد به کرمان. سکنه یک خانوار. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ دِ سَ)
دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل در 6 هزارگزی شمال بنجار و یک هزارگزی مالرو جلال آباد به زابل. جلگه و گرم معتدل است. 413 تن سکنۀ فارسی و بلوچی دارد. آب آن از رود خانه هیرمندو محصول آن غلات، لبنیات و شغل اهالی زراعت، گله داری و کرباس بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا